کد مطلب:319185 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:257

قیامت بهائی
بدعت گذاران بابیه و بهائیه كه بر روی یك مشت ساخته های خود نام دین و شریعت نهاده و سخیف ترین عقاید را زیر سرپوش دین پنهان ساخته، بخورد پیروان خود داده اند، چون منشاء الهی و دینی نداشتند، و اغراض و امیال آن ها نیز اقتضا نمینمود پیروان خود را متذكر دار آخرت و سرای كیفر و پاداش نمایند، اصولا موضوع قیامت را انكار نموده و در برابر اجماع عموم ملیین عالم و بر خلاف تمام ادیان آسمانی، قول سخیفی آوردند كه عقل سلیم زیر بار آن نمی رود، و از طرفی چون دعاوی خود را در بین مسلمین ظاهرا مبتنی براساس حقانیت اسلام و آسمانی بودن قرآن نموده بودند و بمصلحت خود نمیدانستند علنا رد اسلام نمایند، ناچار دست بتوجیه و تأویل آیات لقاء و قیامت زده، جسورانه و بلادلیل هر چه خواستند گفتند و نوشتند. و به رأی خود آیات الهیه را تفسیر نموده و بمراد خویشتن نتیجه گرفتند، و دین را ملعبه قرار داده و آن را بدنبال خود بهر طرفی كشاندند، ما نمونه ی عقاید بابیه و بهائیه را در پیرامون قیامت با ذكر مآخذ مربوطه در اینجا نقل می كنیم و داوری را به عهده ی خردمندان میگذاریم:
میرزای نوری (بهاء) در كتاب ایقان در پیرامون قیامت گوید: «و این لقاء میسر نشود برای احدی الا در قیامت كه قیام نفس الله است بمظهر كلیه ی خود، و اینست معنی قیامت كه در كل كتب مسطور و مذكور است و جمیع بشارت داده شده اند بآن یوم، حالا ملاحظه می فرمائید كه آیا یومی عزیزتر و بزرگتر و معظم تر تصور می شود كه انسان چنین روز را از دست بگذارد و از فیوضات این یوم كه بمثابه ابر نیسان از قبل رحمان در جریان است خود را محروم نماید؟»

و نیز گوید: «پس ای برادر معنی قیامت را ادراك نما و گوش را از حرف های این مردم مردود پاك فرما، اگر قدری به عوالم انقطاع قدم گذاری، شهادت میدهید كه یومی اعظم از این یوم و قیامتی اكبر از این قیامت متصور نیست (تا اینكه گوید) و همج رعاع چون معنی قیامت و لقای الهی را ادراك ننموده اند، لهذا از فیض او بالمره محجوب ماندند»

و علیمحمد باب در غالب ابواب بیان آیات قیامت را توجیه نموده و منجمله در باب هفتم از واحد دوم «فی بیان یوم القیامة» گوید: «ملخص این باب آن كه مراد از یوم قیامت ظهور شجره ی حقیقت است و مشاهده نمی شود كه احدی از شیعه یوم قیامت را فهمیده باشد، بلكه همه موهوما امری را توهم نموده كه عندالله حقیقت ندارد، و آنچه عندالله و عند عرف اهل حقیقت مقصود از یوم قیامت است، اینست كه از وقت ظهور شجره ی حقیقت در هر زمان بهراسم الی حین غروب آن قیامت است، مثلا از یوم بعثت عیسی تا یوم عروج آن قیامت موسی بود كه ظهور الله در آن زمان ظاهر بود بظهور آن
حقیقت كه جزا داد هر كس مؤمن بموسی بود بقول خود و هر كس مؤمن نبود جزا داد بقول خود، زیرا كه ما شهدالله در آن زمان ما شهدالله فی الانجیل بود و بعد از یوم بعث رسول الله (ص) تا یوم عروج آن قیام عیسی بود كه شجره ی حقیقت ظاهر شده در هیكل محمدیه و جزا داد هر كس مؤمن بعیسی بود و عذاب فرمود بقول خود هر كس مؤمن به آن نبود، و از حین ظهور شجره بیان الی ما یغرب قیامت رسول الله (ص) است كه در قرآن خداوند وعده فرموده كه اول آن بعد از دو ساعت و یازده دقیقه از شب پنجم جمادی الاول سنه ی 1260 كه سنه ی 1270 بعثت میشود اول یوم قیامت قرآن بوده و الی غروب شجره ی حقیقت قیامت قرآن است. زیرا كه شیئی تا بمقام كمال نرسد قیامت آن نمیشود، و كمال دین اسلام الی ظهور منتهی شد و از اول ظهور تا حین غروب انمار شجره ی اسلام آنچه هست ظاهر میشود و قیامت بیان در ظهور من یظهره الله است»..... الخ.

و باز حسینعلی بهاء در جواب كسی كه از وی پرسیده بود اگر قیامت قیام نموده، پس بهشت و دوزخ كجاست؟

گفته است: «الاولی لقائی و الاخری نفسك ایها المشرك المرتاب» [1] بهشت دیدار منسوب و جهنم نفس تو، ای مشرك شك آورنده»

و بالجمله تمام آیات قیامت را كه در قرآن آمده و همچنین روایات
صحیحه را توجیه بقیام قائم نموده و قیامت امت اسلامیه را از تاریخ قیام علیمحمد باب (سال 1260 هجری) الی قیام بهاء الله و اظهار امر او كه قریب بیست سال میشود میدانند، و بزعم علیمحمد باب و حسینعلی بهاء و پیروان آنها قیامة كبری و حشر عمومی بشر و یوم الحسرة بوقوع پیوسته و تمام امم از اولین و آخرین طبق آیه ی كریمه ی قرآن كه میفرماید: «هذا یوم الفصل و جمعناكم و الاولین» «این روز فصل است، گرد آوریم شما و پیشینیان را» محشور گردیدند، شهدای «بدر» و «احد» ببهشت موعود رسیدند و اصحاب حسین علیه السلام كه آن ایثار و فداكاری را نمودند بجنان فائز شدند، و از عذاب سعیر رهیدند، بهشت آنها لقای علیمحمد شیرازی و حسینعلی بهاء بود كه در قرن سیزده هجری فتنه ها بپا نموده و بدعتها گذاردند و جهنم آنها محرومیت لقای این بزرگواران بود كه به آن واصل نشدند.

جای بسی شگفت است كه حسینعلی بهاء و علیمحمد باب با این پایه ی بلند!!!! از معارف الهی و علوم مبدئی و معادی چگونه بدیگران كه یاوه ها وترهات آنان را نپذیرفته اند «همج رعاع» و بعلمای معاصر خود «خراطین ارض» میگویند، و اگر نبود تعالیم عالیه ی اسلام و رعایت مكارم اخلاق كه زبان نفی و دشنام را بسته است، درباره ی آنان معارضه ی بمثل نموده، آنچه بحق سزاوار بودند میگفتیم ولیكن به شیوه ی
كرام مرور كریمانه نموده، بدرا به بد قرین نمیسازیم. [2] .

[1] كتاب مبين صفحه ي 289.

[2] توضيح - بر ما پوشيده نيست كه مبلغين امر از بحث قيامت و معاد سرباز ميزنند و چون انكار معاد با تكذيب قرآن و اديان سالفه ملازمه دارد و كسي اين مطلب سخيف و نادرست را نميپذيرد تصريح به انكار قيامت نميكنند و سعي ميكنند در برابر اعتراضات، بقبولانند كه پاي بند بمسئله ي معاد هستند. از جمله عبدالحميد اشراق خاوري مجموعه اي بقطع وزيري بنام «نصوص الواح در بقاي ارواح» نوشته و انتشار داده و الواحي به اولياء امر بهائي در موضوع معاد نسبت داده كه اگر نسبت آن الواح ببهاء الله و عبدالبهاء صحيح باشد روشنترين تناقضي است كه در آثار مواليان خود اثبات كرده است و لو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا.